صد و بیست و پنج سال قبل برادران لومیر در سالن تاریکی که برای نمایش اختراع جدیدشان آماده کرده بودند و در مقابل چشم تماشاچیان مشتاق، آن اتفاق عجیب افتاد. آینهی بزرگی روی پرده شکل گرفت که مردم را به خودشان نشان میداد. از آن روز به بعد این آینه در سرتاسر جهان رفت و از سرتاسر جهان خبر آورد. از گذشتهی هر کجا تا آنچه حالا در جریان بود و از آنچه در آینده پیش میآید. سینما آینهای بود که مردم را به خودشان نشان میداد. مردم عادی که از کارخانه خارج میشوند یا کودکی که به او غذا داده میشود. این آینهی جادو کمکم ابزار دست شعبدهبازها شد و رویاها را ساخت. دهها سال زودتر انسان را به ماه فرستاد. هیولاها و اهریمنهای قصههای بشر را جان داد و قهرمانها را به مبارزه طلبید. صد و بیست و چهار سال است که سینما آینهی ملتهاست و آنچه هستند را مینمایاند. صد و یبست و چهار سال است که سینما رویای ملتها را نشان میدهد.
حالا در لابلای غوغای سینمای شگفتانگیز داستانگو و داستانساز که برای خودش صنعت و تجارت قابل توجهی شده است، هنوز کسانی هستند که دوربینشان به سادگی از همین مردمان عادی و معمولی دور و اطرافمان فیلم میگیرد و قصهی جالبشان را نشانمان میدهد.
“آقایان پرنده” یکی از این فیلمهاست. داستان رویای سه جوان اهل انزلی برای درست کردن یک باند موسیقی راک. چیزی که هنوز برای جامعهای که در آن هستند غریب است و قابل پذیرش نیست. زندگی این سه جوان دو وجه دارد. از یک طرف مانند هر کس دیگری در جامعه مشغول کار و تلاش برای امرار معاش هستند و از طرفی در آرزوی دور و درازی که با آن هر روز از خواب برمیخیزند، صبح را شب میکنند و شب را صبح. “آقایان پرنده” آینهی نسلی از جوانهای این سرزمین است. جوانانی که برای بودنشان در جامعه به چیزی غیر از کارهای عادی و روزمره نیاز دارند و برای رسیدن به آن از انرژی و شور جوانیشان بهره میجویند و آنقدر میروند و میآیند تا بتوانند به چیزی که میخواهند کمی نزدیک شوند؛ کوششی که تقریبا هیچوقت هم همراه موفقیت نیست. اما از منظر دیگر و بدون دست زدن به هیچ بخش از این قصه، این فیلم رویاپرداز هم هست. رویایی که هر جوانی برای آینده میبیند. رویایی که در آن مشکلات تمام شده و آن موقعیت خواستنی فراهم شده است. رویاها در زندگی ما ممکن است دوام نداشته باشند. رویاهایی که یک جوان برای فردایش دارد ممکن است مثل خوابی که دیشب دیده است خیلی زود در گیرودار روزمرگی کشندهی زندگی فراموشش شود، اما سینما به این رویاها رنگ جاودانه میدهد و آنرا در حافظهای فراموشنشدنی نگه میدارد تا به این راحتی فراموش نشود. فیلم مستند کوتاه “آقایان پرنده” اگرچه جزو اولین تجربههای فیلمسازی کارگردانش است و قصهای ساده و سرراست دارد، اما یکی از هزاران سندی است از زمانهای که در آن زیستهایم و دور نخواهد بود که همهی ما و آنهایی که در آن فیلم هستند دیگر در این جهان نباشند اما رویاهایمان در آنسوی این آینهی جادویی محفوظ باشد و قابل تماشا.
جوانی