در پوست خود نمیگنجیم
در پوست خود نمیگنجیم، مستندی است از بیست دقیقه همراه بودن با زندگی چند ساعته چند جوان ناشنوا. ویژگی این مستند سکوتی است که در این بیست دقیقه بر آن حاکم است و مخاطب را با دنیای بی صدای افراد ناشنوا نزدیک میکند. در این فیلم، خوشی این جوانان را در تجربه مشترکشان در طول یک روز با هم بودن و با هم لذت بردن میبینیم. کارگردان با هوشمندی، عموما تصویری از پیرامون این جوانان را نشان نمیدهد؛ چون محیط پیرامون هم اصلا آنها را نمیبیند. برای افراد در پیرامونشان نیز خیلی مهم نیست کسانی را در کنارشان دارند که از نعمت شنوایی محرومند. پس خود این بچه ها هم ترجیح دادند که در یک محیط ایزوله خود خواسته، با کسانی که مثل خودشان هستند، شادی کنند و از تجربه چند ساعته با هم بودنشان لذت ببرند. صدا و شنیدن، امکان ارتباط و گفتگو با دیگرانی را که در اکثریت هستند مهیا میکند. این اقلیت وقتی این امکان را ندارند، یا در خانه خود را حبس میکنند و یا در محیطهایی که مخصوص خودشان است (که البته زیاد هم نیست) رفت و آمد دارند. زبان گفتگوی این افراد زبان اشاره است. دست اندرکاران شنوا، گاهی به این فکر میافتند که مثلا برنامه هایی از تلویزیون سراسری را با این زبان به نمایش بگذارند. ولی تجربه نشان داده که این تصمیمات مقطعی است و به هر دلیلی متوقف میشود و این افراد را به راحتی از ارتباط با محیط پیرامون محروم میکند. قصه مناسب سازیهای محیطی تا جایی که همه افراد با هر نوع تفاوت بتوانند بدون تبعیض از امکانات آن استفاده کنند، قصه طولانی است که هر از گاهی مطرح میشود و دوباره به فراموشی میرود. شکایت بسیاری از افراد ناشنوا، آماده نبودن محیط برای حضور آنها در جامعه است تا جاییکه حتی در ارگانهای خاصی مانند بهزیستی، که شعار توانبخشی افراد دارای معلولیت را میدهند، خیلی وقتها کسانی وجود ندارند که زبان اشاره را بدانند و قادر به پاسخگویی سوالات این افراد باشند. قصه تبعیضهایی که به همه افراد دارای معلولیت اعمال میشود، قصه طولانی است و برای همین است که ساختن چنین مستندهایی اهمیت پیدا میکند. مستندی که مای اکثریت را با وجود کسانی که به دلیل نشنیدن، از ارتباط با دیگرانی به جز خودشان محروم هستند، آشنا میکند. بی صدایی در متن این مستند، نقطه عطف و وجه تمایز آن است؛ که نشان از هوشمندی کارگردان دارد.